تا شقایق هست زندگی باید کرد
عده ای سوخته و باخته اینجا جمع اند گرد هم می ایند تا به اقبال بلند خورشید تن رنجور و ستم دیده ی خود را برهانند ز بند تا در این کوثر عشق روح زنگار زده پاک شود و خدا می شنود می بیند و خدا مسرور است که در انجا گلها طعنه بر باغچه ی پر گل و بستان زده اند دست در دست هم و با دعایی زیبا وصل او می طلبند ارامش میخواهند عشق در سادگی معبد ما می چرخد چلچراغ اینجا قطرات اشک است که به احسان و وفا گاهگاهی به دل کعبه ی ما میریزد زائران اینجا پاکتر از گل یاس غسل در خون جگر کرده و با عشق به دعا امده اند معبد ما زیباست گر چه اینجا درد است درد هایش زیباست.
نظرات شما عزیزان:
Power By:
LoxBlog.Com |